شناخت روابط تاریخی ایران و ژاپن می تواند به ما کمک کند که با اشراف بر گذشته برای حال تصمیم سازی و برای آینده برنامه ریزی نمائیم. هر چند امروز، منافع، اساس روابط بین کشورها را تشکیل می دهد اما بدون شک حافظه تاریخی و رجوع به گذشته می تواند به ما کمک نماید که چگونه از گذشته برای حل مشکلات و چالش های فعلی درس بگیرم و ضمن جلوگیری از تکرار اشتباهات به تقویت نقاط قوت روابط پرداخت.
نزدیک به نود سال از آغاز روابط رسمی ایران و ژاپن و تاسیس سفارت مقیم در پایتخت دو کشور می گذرد و تا کنون مقالاتی به صورت پراکنده در موضوعات خاص درباره این روابط منتشر شده است. بسیاری از اطلاعات مربوط به روابط ایران و ژاپن از دل خاطرات ماموران سیاسی و سیاحان ژاپنی به همت استاد رجب زاده استخراج شده است.
با این وجود تا کنون کتابی که به طور کامل روابط را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در برگرفته باشد منتشر نشده است.
به تازگی انتشارات وزارت امور خارجه کتاب «مناسبات تاریخ ایران و ژاپن» را منتشر کرده است که یک قرن از روابط غیر مستقیم و مستقیم دو کشور یعنی از سال ۱۲۵۶ تا ۱۳۵۷ هجری شمسی را پوشش می دهد که بر اساس اسناد موجود در آرشیو وزارت امور خارجه تدوین شده است و با آن که تلاش شده تا حد امکان و توان مناسبات را بررسی نماید اما قطعا انجام این مهم امکان پذیر نبوده و برخی از جنبه های مناسبات همچنان ناگفته مانده ولی می تواند مبنایی برای تحقیقات آینده باشد.
این کتاب در مقدمه، مدخل، ۷ فصل و ضمائم متشکل از ژاپن در متون اسلامی –ایرانی، سند ، عکس و روزشمار تاریخی روابط تنظیم شده است. فصول اول تا سوم به مناسبات سیاسی دو کشور اختصاص دارد و دربرگیرنده نخسیتن ملاقات ها و مذاکرات تا زمان استقرار نظام جمهوری اسلامی است.
فصل اول با مرور کلی شرایط و روند اصلاحات در دو کشور آغاز می شود. ژاپن در اواسط قرن نوزدهم به یک باره از انزوا خارج شد و با اصلاحات اساسی که انجام داد به سرعت قدم در راه پیشرفت گذاشت و خود را در جرگه دول قدرتمند قرار داد. پیشرفت روز افزون ژاپن همواره مورد توجه سیاستمدارن و روزنامه نگاران ایرانی دوره قاجار قرار گرفت. در واقع میرزا حسین خان سپهسالار مصلح عهد ناصرالدین شاه که در دوره صدارت همزمان مقام وزارت خارجه را نیز داشت از بانیان و مشوقان برقراری رابطه با ژاپن بود. او در سفرهایی که با شاه به فرنگ داشت زمینه ساز ملاقات انوموتو تاکه آکی وزیر مختار ژاپن با ناصرالدین شاه در سن پطرزبوورگ در سال ۱۲۵۷ش. شد.
در ادامه این ابراز علاقه دو سال بعد یوشیدا ماساهارو به عنوان اولین فرستاده رسمی امپراطور روانه ایران شد تا از نزدیک شرایط ایران را سنجیده و برای توسعه مناسبات مذاکره نماید هر چند که نتیجه لازم را در پی نداشت. ولی بعد از نزدیک به دو دهه بعد در سال ۱۲۸۱ش. میرزا صمدخان ممتاز السلطنه وزیر مختار در لاهه مامور مذاکره با همتای ژاپنی برای عقد قرار داد مودت شد و به مدت ۲۸ سال این مذاکرات در لاهه ، رم و استانبول ادامه یافت.
فصل دوم به تاسیس سفارت مقیم و گسترش مناسبات اختصاص دارد. در پایان دوره قاجار و مصادف با روی کار آمدن رضاشاه، دو طرف به مذاکرات طولانی که دلیل آن یک بند کنسولی درباره حق قضاوت کنسولی بود پایان دادند و قرارداد موقتی در سه بند جهت برقراری روابط امضا کردند تا در آینده عهدنامه مودت را امضا نمایند.
ابتدا دولت ژاپن چند هیات برای مذاکره به ایران اعزام نمود و در نهایت در سال ۱۳۰۵ ایواتارو اوچی یاما ماموریت یافت در ایران امور مربوط به ایجاد سفارت مقیم را انجام دهد و در طول یکسال اقامت موفق شد ساختمان کوچکی برای انجام ماموریت خود اجاره نماید و باب گفتگو با وزارت خارجه ایران و دیپلمات های مقیم تهران را باز نماید. بعد از او ناری ئه گونسه و هیوجی نی بئی و شونسوکه نائورسه مذاکرات را ادامه دادند تا در نهایت آکیو کازاما در ۱۴ آذرماه ۱۳۰۸ به عنوان نخستین وزیرمختار به ایران آمد . متقابلا در ۷ تیرماه ۱۳۰۹ آوانس خان مساعد السلطنه اولین وزیر مختار ایران وارد توکیو شد. در دروره رضا شاه روابط دو کشور با توجه به شرایط بین المللی رشد صعودی داشت و در کنار آن مراودات تجاری نیز رونق گرفت، هر چند با شروع جنگ جهانی و اشغال ایران روابط وارد مرحله جدیدی شد.
در فصل سوم شرایط جدید که منجر به قطع روابط به مدت ۱۲ سال شد بررسی شده است. بر اثر فشار متفقین و با برنامه ریزی انگلیسی ها در ۱۴ فروردین ۱۳۲۱ روابط سیاسی دوکشور قطع شد و در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۲۳ ایران که با اجبار در جبهه متفقین قرار گرفته بود با ژاپن اعلان جنگ نمود. دوره فترت در روابط سیاسی تا سال ۱۳۳۱ یعنی بعد از امضای عهدنامه سانفرانسیسکو از طرف دولت دکتر مصدق برقرار بود از این زمان اقدامات اولیه برای گشودن سفارتخانه ها آغاز شد. اما عملا اقدام خاصی صورت گرفت و در سال ۱۳۳۳ با اعزام تاتسو هیروز به ایران و ملاقات با وزیر خارجه مروادات مجددا از سر گرفته شد. از این زمان به بعد تا سال ۱۳۵۷ مناسبات سیاسی از یک ثبات نسبی برخوردا شد و مسافرت مقامات عالی رتبه آن را مستحکم تر نمود.
فصل چهارم با نام «راه ابریشم آبی» به تجارت غیر مستقیم و مسقیم دو کشور از عهد صفویه تا پایان دوره رضاشاه اختصاص دارد.
در ابتدا تجارت بین دو کشور به صورت غیر مستقیم و با واسطه گری شرکت های اروپایی انجام می شد. بعداز یک وقفه در دوره افشاریه و زندیه مجداد در اواخر دوره قاجار تجارت بین دو کشور آغاز شد. یکی از اقدامات صورت گرفته در این خصوص استخراج جدول کالاهای صادارتی و وارداتی دو کشور از احصائیه تجارتی ایران است که نوع و میزان کالا و مبلغ آن درج شده است.
فصل پنجم به چالش های تجاری و تثبیت روابط تجاری دو کشور در دوره پهلوی دوم می پردازد. همانند مذاکرات طولانی برای روابط سیاسی در این دوره نیز شاهد گفتگوهای متعدد برای عقد قرارداد تجاری هستیم. با توجه به قوانین وزارت تجارت و بازرگانی بین المللی ژاپن، ایران اصرار داشت قرارداد جهت تسهیل صدور کالاهای غیر نفتی ایران به ژاپن فراهم گردد اما طرف مقابل با شروطی در خصوص گرفتن امتیازات تخفیف نفتی حاضر به مذاکره بود. هر چند این نیز به نتیجه نرسید و دو طرف به یک موافقتنامه یک ساله دست یافتند که قابل تمدید بود.
از نکات مهم این فصل بررسی چالش ها و فرصت های تجاری دو کشور است. این فصل به خوبی نشان می دهد که روابط دو کشور بیشتر اساس تجاری داشت تا سیاسی به گونه ای که در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ژاپن در جایگاه سوم شرکای تجاری ایران قرار گرفت. ایران یکی از بزرگ ترین مصرف کنندگان کالاهای صنعتی آن کشور و در مقابل توکیو یکی از بزرگترین مشتریان نفت ایران شد. با توجه به تحولات پیش آمده در روابط کشورهای عربی با اسرائیل و خودداری دول عربی از صدور نفت به کشورهای صنعت، ایران به سرعت نقش اول را در این دوره پیدا کرد و موفق شد جای خالی آنها را در بیشتر کشورها از جمله ژاپن پر نماید.
فصل ششم به روابط نفتی و پتروشیمی اختصاص دارد. دو موضوع مهم در این فصل ورود شرکت ایده میتسو به بازار نفت ایران با وجود تحریم انگلستان در دوره دکتر مصدق و پروژه مشترک پتروشیمی است. به نظر می رسد یکی از موضوعات مهم خرید نفت از سوی شرکت ایده میتسو است و نکته مهم تر روند آغاز مذاکرات و حصول نتیجه آن است. هنوز اسناد محرمانه ایرانی در این خصوص در دسترس قرار نگرفته است اما این موضوع می تواند به محققین کمک نماید تا کلیت مساله نفت ایران در دوره دکتر مصدق از جنبه دیگری مورد بررسی قرار گیرد. شاید حضور و نقش کارشناسان آمریکایی در قضیه خرید نفت از سوی ایده میتسو و اطلاعاتی که آنها از منابع تصمصم گیر واشنگتن درباره نفت ایران می گرفتند به روایت دیگری از نقش ایالات متحده در برخورد با صنعت نفت ایران منجر شود.
در اواخر دهه ۱۳۴۰ تحولات در روابط اعراب و اسرائیل که باعث شد صنعت ژاپن که وابسته به نفت بود آسیب پذیر شود در این شرایط ایران با افزایش صادرات نفت مانع از این اقدام شد و موفق شد به سرعت به بزرگترین تامین کننده نفت ژاپن تبدیل شود. با توجه به اینکه بازار نفت اعراب برای دولت های صنعتی مطمئن نبود و از سوی دیگر ایران با ثبات سیاسی و عدم تبعیت از سیاست اعراب خود را به عنوان شریکی مطمئن مطرح کرده بود، دولت و شرکت های ژاپنی علاقه مند به سرمایه گذاری در حوزه نفت و پتروشیمی ایران شدند و پتروشیمی جنوب ایران در بندر شاهپور از بزرگترین سرمایه گذاری های ژاپنی ها در خاورمیانه و آسیا بود.
فصل هفتم به روابط فرهنگی دو کشور پرداخته است. ابتدا به بررسی نمادهای ایرانی موجود در موزه های خاندانی ژاپن و امکان مراودات فرهنگی اشاره شده است. سپس در بحثی با عنوان ژاپن در آیینه مطبوعات عصر قاجار به بررسی ژاپن در افکار عمومی ایرانیان پرداخته شده است. نقش سیاحان و جهانگردان در معرفی ایران و ژاپن از دیگر مباحث مطرح شده است. بدون شک تاسیس روابط سیاسی به ویژه در دوره رضاشاه آغازگر مناسبات فرهنگی رسمی هم بود زیرا در این دوره «انجمن ادبی ایران و ژاپن» و «موسسه تمدن ایران و ژاپن» شکل گرفت هر چند با جنگ جهانی فعالیت آنها هم به محاق رفت اما سال ها بعد یعنی در دهه ۱۳۳۰ این سابقه تاریخی زمینه ای برای عقد نخسیتن موافقتنامه فرهنگی در سال ۱۳۳۶ شد. این موافقتنامه راه را برای همکاری های فنی، دانشگاهی، آموزشی و ... باز کرد.
مبحث ایرانشناسی در ژاپن نیز از دیگر موضوعات این فصل است و سوابق تاریخی محققان ژاپنی در این خصوص و نحوه تاسیس مطالعات ایران در دانشگاه های ژاپن و شخصیت های تاثیرگذار در این حوزه بررسی شده است.
در پایان می توان گفت کتاب حاضر در سه عرصه سیاست ، تجارت و فرهنگ با توجه به اسناد موجود در ارشیو وزارت خارجه به هدف خود یعنی تشریح و مستند سازی روابط رسیده است. اما همچنان مناسبات دو کشور ظرفیت تحقیقات جدیدتر را دارد و این اثر می تواند مبنایی برای این اقدام باشد و زوایای پنهان و آشکار روابط مورد بررسی قرار گیرد. در جهان امروز دیپلماسی فرهنگی به یکی از مولفه های تاثیر گذار بر مناسبات کشورها تبدیل شده است و بدون تردید ایران و ژاپن می توانند از این ظرفیت بهره برده و آینده روشن تری را ترسیم نمایند.
نظر شما